جدول جو
جدول جو

معنی شک شک - جستجوی لغت در جدول جو

شک شک
نوعی بازی گروهی محلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکشک
تصویر شکشک
صدای پا هنگام راه رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکاشک
تصویر شکاشک
صدای پا هنگام راه رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشک شکرین
تصویر اشک شکرین
اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اشک شادی، اشک طرب، اشک شیرین
فرهنگ فارسی عمید
(شَ شَ)
آواز پای که در هنگام راه رفتن برآید. (برهان) (آنندراج) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری). چکاچاک. چکاچک. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ شَ)
آواز پای که هنگام راه رفتن برآید. (ناظم الاطباء) (از برهان). به معنی شکاشک است. (فرهنگ جهانگیری). آواز پای. (انجمن آرا) (آنندراج). شرفاک. شلپوی. شکک. رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ شِ کَ / شِکْ کَ)
اشک شادی. گریۀ شادی. (مؤیدالفضلا) (شرفنامۀ منیری). اشک گلگون. (فرهنگ ضیاء) :
بس اشک شکرین که فروریزم از نیاز
بس آه عنبرین که بعمدا برآورم.
خاقانی.
و رجوع به اشک شادی و اشک طرب و اشک شیرین و اشک شکری شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ شِ کَ / شِکْ کَ)
اشک شادی:
ذره در کلبه به خونابه گری
مست غلطیدن اشک شکری.
زلالی (از آنندراج).
و رجوع به اشک شادی و اشک طرب و اشک شیرین و اشک شکرین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکاشک
تصویر شکاشک
آواز پای که به هنگام راه رفتن بر آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکشک
تصویر شکشک
آواز پای که به هنگام راه رفتن بر آید
فرهنگ لغت هوشیار
شکاک، مردد
فرهنگ گویش مازندرانی
شکاک شدن
فرهنگ گویش مازندرانی